دنياي زيبا



Saturday, March 04, 2006

نرم نرمک میرسد... اینک بهار...
یک: باز هم بهار... باز هم بوی سبزه... باز هم سبز تازه و پررنگ... باز سبزی و زندگی و طراوت... باز یه نسیم خنک و شیطون که بدوه و قلقلک بده... که هوس کنی مثل اون روزا بخوابی وسط چمنا و از خنکی شون مور مورت بشه و مستِ مست بخندی و "خدایی" رو ببینی "که در این نزدیکیست"...

دو: باز صحرا... باز سفر... به طبیعت... با طبیعت... چمنزار سبز... گندمزار بی انتها... باز تاج زرد و قبای آبی یونجه و شبدر، بر قامت بلند و سبز گندم... باز هو هوی مستانهء باد... باز رقص گندم های شاد... باز موسیقی طبیعت... باز شور و سرور و برکت...

سه: بر خاک نشسته ای... رنگ های دنیار را می شماری... "زرد و نیلی و بنفش... سبز و آبی و کبود"... آهنگ رنگ ها را می شنوی... بوی رنگ ها را استشمام می کنی... آب زلال در جوی می دود... "چشم ها را باید بست"... شرشر آب در گوش و بوی خاکِ خیس و سبزه و علف در مشام و نوازش نسیم بر گونه و تن... "کودکانِ احساس... جای بازی اینجاست..."

چهار: بهار حسابی جاگیر شده اینجا... ما داریم شدید لذت می بریم... جای همه خالی...



........................................................................................

Home


به دنياي زيبا خوش آمديد. در اين وبلاگ سعي كرده ام تا چيزي بنويسم كه ارزش خواندن داشته باشد. ازين رو و از آنجا كه نويسنده به معناي حرفه اي اش نيستم، مرتب ننوشته ام و بين آنها فاصله خواهد بود... چه، نوشتن براي من نسيمي ست كه وزيدن ميگيرد و تا ازين نسيم بهره مندم خواهم نوشت ... باز هم ازين كه ميهمانِ من هستيد، مسرورم... س.ع



دوستان من


بارِ امانت
تهرانتويي
اتفاق
کرم دندون
يك هموطن



لینک ها



بهنودِ ديگر
روزنامه شرق
وب نوشته ها
سردبير: خودم
از پشت یک سوم